
چند وقت پیش عکسی دیدم از محمود احمدی نژاد.سوژه ای شد برای شعر ذیل.عکس مشروحه نیز بپوست ارسال میگردد:
پیرزنی را ستمی در گرفت
رفت جلو گردن محمود گرفت
گفت چه کار میکنی ای پیر زن؟
بنده عیالوارم ودارم زن
پاره نمودی یقه ام بی خیال
بنده رییسم نه چوب بلال
زود بگو فعل تو از بهر چیست؟
از چه سبب فردی و مرد با تو نیست؟
گرکه ندادند بتو پول نفت
زین سبب ظلمی اگر بر تو رفت
چک بکشم نقد کنی زود زود
صاف کنم قرض خودم هر چه بود
کاره تو چیست بار تو چیست زود بگو؟
بیشتر از این نبرم آ برو
*******
گفت بدو پیرزن خوش خصال
کار عجیب با تو ندارم باحال
شکر خدا وقتی که تو آمدی
خرمن غم را همه اتش زدی
مشکل ما هرچه که بود دود شد
دود که سهل است, همه نابود شد
آنچه نبوده است فراوان شده
و آنچه فراوان دوچندان شده
کاره همه رونق وپر سود شده
مام وطن جمله پر از کود شده
شکر خدا فت وفراوانی است
چیزی گران نیست و ارزانیست
سبزی کاهو چه فراوان شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
نیست دگر هیچ کجااعتیاد
کس ندهد آبرویش را به باد
جای فلان قاتل وجانی پسین
بند دویست و نه حبس اوین
دوره بعدی بتو رای میدهم
گر نستانی به ستم میدم
بنده طرفدار هنرپیشه هام
جان خودم,جان سه تا بچه هام
عاشق گلزارو شریفی نیام
عاشق اون بازیگر کیمیام
خسرو شکیبایی اگر طول روز
بنده نبینم, کشم آه و سوز
هدیه تهرانی اگر بهتره
نیکی کریمی ازو بهترتره
لیک تو چیز دگری بی گمان
بازی تو برده زبنده امان
چارلی که باشه پیش اطوار تو
قربون اون خنده تب دار تو
حضرت محمود که شنید این سخن
باد به غبغب شده در انجمن
گفت کدام فیلم بدیدی مرا ؟
گفت همان قصه ی راز بقا