۱۳۸۷ خرداد ۷, سه‌شنبه

باز هم خواب ناصرعبدالهى

ديشب باز خواب ناصر رو ديدم.خواب ديدم مجرى يه برنامه هستم وناصر اومد با گروهش.مهران سراجيان هم بود وهمينطور رضا كريمى.ناصر گفت امشب ميخوام يه آهنگ جديد بخونم كه تا حالا كسى نشنيده وتو گيرودار خوندنش بود كه از خواب پريدم ومدتى تورختخواب به ناصر فكر كردم كه چه زود رفت.دو ماهى بود كه برگشته بودم ايران ويه روز كه تو دفتر يكى از بچه ها بودم كيوان برادرم زنگ زد كه فرزاد فرزين گفته ناصرو كشتن!!!باورم نشد فورى زنگ زدم دوبى به رضا كريمى وبهش گفتم قضيه چيه؟واونم گفت حقيقت داره.گفتم يعنى تموم كرده ورضا گفت هنوز نه اما براش دعا كن.حالم بد شد.ناصر چقدر از مرگ ميترسيد.ياد روزى افتادم كه قرار بود با هم بريم اروميه براى اجراى يه برنامه.شب بهم زنگ زد كه سه صبح يه تماسى باهاش بگيرم كه يه وقت خواب نمونه.سه زنگ زدم بيدار بود وگفت داره راه ميوفته.رفتم فرودگاه.مانى رهنما،بهنوش طباطبايى هم رسيدن ومنتظر الهام حميدى وناصر مونديم.ناصر رسيد ولى پريشون احوال.با يكى از دوستاش بود كه نمى شناختمش.گفتم چته؟گفت خواب ديدم اگه با اين پرواز بريم سقوط ميكنيم!!!گفتم من ديشب ساعت دوازده باهات حرف زدم بيدار بودى سه هم كه زنگ زدم بيدار بودى ،كى خوابيدى كه خواب ديدى؟گفت اون وسطا يه چرتى رفتم همون موقع ديدم.داشتم سربه سرش ميذاشتم كه صدايى از بلندگو گفت پرواز اروميه بعلت نقص فنى يك ساعت تاخير داره!!!ناصر كه تيره بود دواستاپ سفيد شدوگفت بفرما ديدى گفتم،حالا باز مسخره كن.گفتم اى بابا تاخير كه هميشه هست ،اگه هواپيما سر وقت بپره بايد شك كرد.خلاصه اين اعلام تاخير هريك ساعت به يك ساعت ادامه پيداكرد تاساعت هشت كه ديدم ناصر صدام كرد كه من دارم ميرم!!!گفتم كجا گفت خونه اين پرواز به مقصد نمى رسه گفتم زشته،خوب نيست اونجا يه عده منتظرن.گفت من ميرم خودت يه جور رفع ورجوعش كن ورفت.مابالاخره ساعت يازده پرواز كرديم ورسيديم اروميه.بهش زنگ زدم وگفتم ما رسيديم وسقوط هم نكرديم گفت اگه من بودم سقوط حتمى بود!!!ناصر مدتى بود كه تهرون رو رها كرده بود وبرگشته بود بندرعباس.وحالا اين خبر عجيب وباور نكردنى كه ناصر رو با چاقو زدن،اونهم تو خونه خودش!!!راديو وتلويزيون هم يه مزخرفى راجع به از كار افتادن كليه هاى ناصر بخاطر مصرف دارو بعنوان خبر گفت وهمين.وبعد عزيزان هم ميهن كه يد طولايى در شايعه سازى وشايعه پراكنى دارن مشغول بكار شدن كه ناصر معتاد بوده ومصرف بالا به اين روز انداخته تش.من اصلا نمى تونستم باور كنم چون ناصر رو خوب ميشناختم وميدونستم كه اين حرفا چرته.ناصر رو منتقل كردن تهران وچون تو كما بود گفته بودن كسى نياد ملاقات.يكى از بچه ها محبت كرد ويه عكس ازش گرفت وبرام فرستاد.آثار ضرب وشتم كاملا مشخص بود.




وبعد اينكه بيست ونهم آذر حدوداى ظهر تلفنم يه بار ديگه زنگ خورد واينبار هم باز كيوان بود كه گفت ناصر تموم كرد.به مهدى كاشى زنگ زدم گفت درسته ولى هنوزم باورم نميشه.خيلى دلم ميخواست قبل از خروجم از ايران برم بندر عباس سر خاكش اما نشد.هنوز شماره اش تو گوشيم ثبته ودلم نمياد پاكش كنم


۳ نظر:

Dijam گفت...

یکی از دوستان صمیمی من (ایمان جعفری پویان) هم جزو گروه ناصر بود و یکی از دوستان نزدیک ناصر ، همیشه فیلم های پشت صحنه های کنسرت های ناصر رو با هم می دیدیم ، خبر کشته شدنش اینقدر غم انگیز بود که من بجای ایمان رفتم مراسمش ... خیلی سخت بود و هنوز پوستر مراسمش تو اتاقم هست . مرسی از این یاد آوری تلختون!!!!

ناشناس گفت...

من شنیدم بعضی اقوام سنی مذهب ناصر بدلیل آهنگی یا فاطمه ناصر و اظهار علاقه های مکرر او در برنا مه ها به حضرت فاطمه او را کشتند..درسته؟

ناشناس گفت...

‫ای بابا،این خواب مرحوم عبدالاهی حالا بعد از چند سالل تعبیرشد و پرواز ارومیه سقوط،راستی اقای ملک مطیعی،این اولین باریست که وبلاگتون را میبینم و بسیار خوشحالم،ضمنا یک سوال هم دارم که اگر مایل بودید جواب بدین،علت ممنوع الکار شدن شما چه بود