۱۳۸۷ خرداد ۸, چهارشنبه

وقتى معنى كلمه ها عوض ميشه!!!

ماايرانى ها عادت داريم هميشه برعكس حرف بزنيم مثلا وقتى ميخواهيم از كسى تعريف كنيم فحش ميديم مثلا:عجب نقاشيه پدر سگ.چقدر خوب ميخونه بى پدر.تخم سگ هنرمنديه براى خودش.مادر...چه سازى ميزنه.حرومزاده استاده كامپيوتره وامثالهم.اما وقتى ميخواهيم فحش بديم تعريف مكنيم.مثال :برو شازده.چى ميگى مهندس؟خيلى آقايى!!!چطورى دكتر؟جالبه نه؟هميشه عزت الله انتظامى وقتى ميخواست بگه شريفى نيا قبلش ميگفت سرهنگ!!!مدتى بود با همسرم سر قد كشيدن بچه ها صحبت ميكرديم كه چه چيزايى خوبه.خانمم يه جا خونده بود جگر خوبه.منم امروز رفتم تو گوگل جيگر رو سرچ كردم.هرچى كه دلتون بخواد اومد غير خود جگير!!!فكر كنم اگه هلو رو هم سرچ كنم همين اتفاق بيوفته

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خب آدم هامونم هیچ کدام سرجاشون نیستن و بالطبع لغات هم اینگونه می شوند....